• وبلاگ : عاشقانه ترين وبلاگ پريا
  • يادداشت : تنهايي
  • نظرات : 0 خصوصي ، 5 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    امشب خيلي دلم گرفته .. عشقم امروز رفته مسافرت ولي فک کنم واسش اتفاقي افتاده که هرچي بهش زنگ ميزنم جواب نميده.. خيلي نگرانم

    الان به خاطر اينکه يکم خودمو ازين فکراي منفي ازاد کنم اومدم اينجا.. دعا کنيد چيزي نشده باش


    + سيامك 

    پريا


    ترک ميکنم و تنهايت ميگذارم....

    تا بيش از اين انرژي ات را صرف نکني براي....

    صادقانه دروغ گفتن

    خالصانه خيانت کردن

    و عاشقانه بي وفايي کردن....

    و هر چه بيشتر خودت را از چشمم انداختن...!!!!

    و چه حس پوچي بود اين که ميپنداشتم... لايق اعتمادي...

    يک روز پرسيدن که مرجان يا فرامرز .

    هروقت بدين شکل نوشتن و بازي با تفککرات را ديدي

    منم ، فرامرز

    يک خواهشي دارم ، در اولين فرصت بيا

    نوشته اي راجبع دين و خدا ، نوشتم

    ميخوام نظر شما را بدونم ،

    يعني بدونم که دارم ديونه ميشم ، يا شدم . نظر شما مهمه برام . بنوئيسد

    خواهش ميکنم


    سلام

    هومن را ، فکرت را

    محترمانه ، و در حد نوشتهاي زيبا

    دوست ميدارم


    هديه ايست مجازي بابت تمام نوشتهات و اوردن اسم دفترچه يادداشت من در ليست دوستانتان . بي نهايت سپاسگذارم . فرامرز زميني

    همچنان بخشنده باشيد ، منه مزاحم ...