عاشقانه ترین وبلاگ پریا
از دلم پرسیدم عشق را خلاصه کن!!! گفت : آغاز کسی باش که پایان تو باشد .
خدایا!کودکان گل فروشت را می بینی؟ مردان خانه به دوش، ،زبانهای عشق فروش، ،انسانهای ادم فروش،همه را میبینی؟ میخواهم یک تکه آسمان کلنگی بخرم...!! دیگر زمینت بوی زندگی نمیدهد...!!! دلی بستم به ان عهدی که بستی تو آخرهردو را باهم شکستی . به گوشت میرسه روزی ، که بعد از تو چی شد حالم چه جوری گریه میکردم ، که از تو دست بردارم نشد گریه کنم پیشت ، نخواستم بچه رفتارم نخواستم بفهمی تو ، که من طاقت نمیارم دلم واسه خودم می سوخت ، برای قلب درگیرم یه روز تو خنده هات گفتی ، تو میمونی و من میرم سرم رو گرم میکردم ، که از یادم بره این غم ولی بازم شبا تا صبح ، تو رو تو خواب میدیدم ساقه سبز دلم راچید و رفت عاشقی های منو باور نکرد عاقبت برعشق من خند ید و رفت اشک درچشمانم حلقه زد بى معرفت گریه ام رادید و رفت خودرابه که بسپارم وقتی که دلم تنگ است، پیدانکنم همدل،دلهاهمه ازسنگ است. گویاکه دراین وادی ازعشق نشانی نیست، گرهست یکی عاشق،آلوده به صدرنگ است
بیا در غروب آخرین سه شنبه سال برای گردگیری افکارمان آتشی بیافروزیم کینه ها را بسوزانیم زردی خاطرات بد را به آتشو سرخی عشق را از آتش بگیریم آتش نفرت را در وجودمان خاموش کنیم واست آتیش روشن کردم که اخر زمستونه چهار شنبه ی اخر سال قلب من آتیش بارونه "غمهاتو آتیش میزنم سرخی آتیش مال تو چشم حسودا کور شه از عشق میون من و تو چقدر سخته گل ارزوهات رو تو باغ دیگری ببینی و هزار بار تو خودت بشکنی اونوقت اروم زیر لب بگی : گل من باغچه ی نو مبارک...
قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت |