فروشگاه آنلاین

جاوا وب

تبادل لینک

هومنم دوستت دارم پری نسیم - عاشقانه ترین وبلاگ پریا








عاشقانه ترین وبلاگ پریا

الو سلام اونجا منزل خداست؟


 

خداجون هزاربار دلم شماره‌تون و گرفته


 

اما چرا صداتون و نتونستم بشنوم؟


 

خداجون مگه میشه تلفنت و جواب ندی؟


 

پیربابای مهربونم؛ صدام و میشنوه و با تبسم میگه:


 

فرزندم میدونی الان تو این ماه؛ مهمان خدا هستی؟!


 

میتونی صدای خدا رو بشنوی اما خُب شرط داره!


 

با اشتیاق میگم چه شرطی؟ هر چی باشه انجام میدم


 

میگه اول دل و نیتت و پاک کن و قلبت و صیقل بده


 

بعد با بنده‌های خدا؛ خوب تا کن و باهاشون مهربون باش


 

تا میتونی دست نیازمندی رو بگیر و دل دردمندی رو شاد کن


 

خلاصه این که با خودت و خدای خودت روراست باش...


 

به پیربابا قول میدم که شرط و به جا بیارم


 

اما پیربابا بهم میگه صبر کن فرزندم!؟!


 

یادت رفت دفتر تلفنت و ببری...


 

یه کتاب بهم میده و میگه این هم راهنمای تلفنت


 

با سی تا خط تماس...!!!


 

با هرکدوم تماس بگیری مطمئن باش خدا باهات حرف میزنه


 

با حرفای پیربابا؛ تمام وجودم غرق خواستن شده و اشتیاق


 

با دست لرزون و دلی لرزون‌تر کتابچه تماس و می‌گیرم


 

وقتی که اولین شماره تماس و می‌گیرم


 

تموم وجودم میشه طنین صدایی که میگه:


 

الو سلام اونجا منزل خداست؟


نوشته شده در سه شنبه 89/8/4ساعت 4:3 عصر توسط پری نسیم نظرات ( ) | |

تفاوت عشق و دوست داشتن ...


 عشق یک جوشش کور است و پیوندی از سر نابینایی،
دوست داشتن پیوندی خودآگاه واز روی بصیرت روشن و زلال .


عشق بیشتر از غریزه آب می خورد وهرچه از غریزه سر زند بی ارزش است،
دوست داشتن از روح طلوع می کند وتا هرجا که روح ارتفاع دارد همگام با آن اوج میگیرد .


عشق با شناسنامه بی ارتباط نیست،و گذر فصل ها و عبور سال ها بر آن اثر میگذارد


دوست داشتن در ورای سن و زمان و مزاج زندگی میکند.


 


عشق طوفانی ومتلاطم است،
دوست داشتن آرام و استوار و پروقار وسرشاراز
نجابت
.

عشق جنون است و جنون چیزی جز خرابی و پریشانی "فهمیدن و اندیشیدن
"نیست،
دوست داشتن ،دراوج،از سر حد عقل فراتر میرودو فهمیدن و اندیشیدن را از
زمین میکند
و باخود به قله ی بلند اشراق میبرد
.


 


عشق زیبایی های دلخواه را در معشوق می آفریند،
دوست داشتن زیبایی های دلخواه را
در دوست می بیند و می یابد
.

عشق یک فریب بزرگ و قوی است ، دوست داشتن یک
صداقت راستین و صمیمی،بی انتها و مطلق
.

عشق در دریا غرق شدن است،
دوست
داشتن در دریا شنا کردن
.

عشق بینایی را میگیرد،
دوست داشتن بینایی
میدهد
.

عشق خشن است و شدید و ناپایدار،
دوست داشتن لطیف است و نرم و
پایدار
.

عشق همواره با شک آلوده است،
دوست داشتن سرا پا یقین است و شک
ناپذیر
.

ازعشق هرچه بیشتر نوشیم سیراب تر میشویم،
از دوست داشتن هرچه
بیشتر ،تشنه تر.


 


عشق نیرویی است در عاشق ،که او را به معشوق میکشاند،
دوست داشتن جاذبه ای در
دوست ، که دوست را به دوست می برد
.

عشق تملک معشوق است،
دوست داشتن تشنگی
محو شدن در دوست.


 


عشق معشوق را مجهول و گمنام می خواهد تا در انحصار او بماند،
دوست داشتن دوست را
محبوب و عزیز میخواهد ومیخواهد که همه ی دلها آنچه را او از دوست در خود دارد ،داشته باشند
.

در عشق رقیب منفور است،
در دوست داشتن است که:“هواداران
کویش را چو جان خویشتن دارند

که حسد شاخصه ی عشق است
عشق معشوق را طعمه ی
خویش میبیند
و همواره در اضطراب است که دیگری از چنگش نرباید
و اگر ربود با
هردو دشمنی می ورزد و معشوق نیز منفور میگردد .


 


دوست داشتن ایمان است و ایمان یک روح مطلق است
یک ابدیت بی مرز است ; که از جنس
این عالم نیست.



نوشته شده در سه شنبه 89/8/4ساعت 3:59 عصر توسط پری نسیم نظرات ( ) | |

 


نوشته شده در سه شنبه 89/8/4ساعت 3:57 عصر توسط پری نسیم نظرات ( ) | |

 
 

یه شب گرم تابستون

من و انتــظار مهمون

یه پرستـوی بــهاری

اومدو نشست رو ایوون

واسه ساختن یه لونه

دل من رو کرد نشونه

خونشو با عشق بنا کرد

غم و از دلم جدا کرد

شده هم صحبت شبهام

می خونه عشقو رو لبهام

عشقی که پاک و زلاله

بی وفایی توش مهاله

ای پرستوی بهاری

ای قشنگ تر از قناری

نکنه بری یه روز و

بشی از دلم فراری

من تنها من خسته

من و یک دل شکسته

تو و شور پر کشیدن

با دو بال پینه بسته

من و شوق آشنایی

تو و یک عشق خدایی

منــو امیـد پریـدن

نزنی ساز جدایی

تــو و آواز شبـونـه

یه صدای عاشقونه

من و بی قراری و تب

 یه دل و هزار بهونه

من و حرفای نگفته

من و غمهای نهفته

تو و شادی و مسرت

من و شبهای نخفته

حرف دل یکی دو تا نیست

دلم از دلت جدا نیست

پس بیا با هم یکی شیم

نمره عشقو بشیم بیست

                           
 

نوشته شده در دوشنبه 89/7/26ساعت 7:39 عصر توسط پری نسیم نظرات ( ) | |

 

بی تو، مهتاب‌شبی، باز از آن کوچه گذشتم،

همه تن چشم شدم، خیره به دنبال تو گشتم،

شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم،

شدم آن عاشق دیوانه که بودم.

 

در نهانخانة جانم، گل یاد تو، درخشید

باغ صد خاطره خندید،

عطر صد خاطره پیچید:

 

یادم آم که شبی باهم از آن کوچه گذشتیم

پر گشودیم و در آن خلوت دل‌خواسته گشتیم

ساعتی بر لب آن جوی نشستیم.

 

 www.bia2eshghi.ir

 

تو، همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت.

من همه، محو تماشای نگاهت.

 

آسمان صاف و شب آرام

بخت خندان و زمان رام

خوشة ماه فروریخته در آب

شاخه‌ها  دست برآورده به مهتاب

شب و صحرا و گل و سنگ

همه دل داده به آواز شباهنگ

 

یادم آید، تو به من گفتی:

-        ” از این عشق حذر کن!

لحظه‌ای چند بر این آب نظر کن،

آب، آیینة عشق گذران است،

تو که امروز نگاهت به نگاهی نگران است،

باش فردا، که دلت با دگران است!

تا فراموش کنی، چندی از این شهر سفر کن!

 

با تو گفتم:‌” حذر از عشق!؟ - ندانم

سفر از پیش تو؟ هرگز نتوانم،

نتوانم!

 

روز اول، که دل من به تمنای تو پر زد،

چون کبوتر، لب بام تو نشستم

تو به من سنگ زدی، من نه رمیدم، نه گسستم ...“


نوشته شده در دوشنبه 89/7/26ساعت 4:33 عصر توسط پری نسیم نظرات ( ) | |

 

به نام پروردگاری که عشق را آفرید تا زنده بمانیم

سلام دوستان عزیز ممنون از نظراتتون

 

 

عشق یعنی راه رفتن زیر باران

                               عشق یعنی من می روم تو بمان

عشق یعنی آن روز وصال

                             عشق یعنی بوسه ها در طوله سال

عشق یعنی پای معشوق سوختن

                             عشق یعنی چشم را به در دوختن

 عشق یعنی جان می دهم در راه تو

                            عشق یعنی دستانه من دستانه تو

عشق یعنی مریمم دوستت دارم تورو

                            عشق یعنی می برم تا اوج تورو

عشق یعنی حرف من در نیمه شب

                            عشق یعنی اسم تو واسم میاره تب

عشق یعنی انقباظو انبصاط

                            عشق یعنی درده من درده کتاب

عشق یعنی زندگیم وصله به توست

                           عشق یعنی قلب من در دست توست

عشق یعنی عشقه من زیبای من

                           عشق یعنی عزیزم دوستت دارم


نوشته شده در دوشنبه 89/7/26ساعت 3:51 عصر توسط پری نسیم نظرات ( ) | |

 



http://milad-web.persiangig.ir/image/asheghane/123495069513.jpg

=============================

http://milad-web.persiangig.ir/image/asheghane/123495069515.jpg



 

http://milad-web.persiangig.ir/image/asheghane/123495069512.jpg


تقدیم همه اونایی که مثل من ..................


 

نوشته شده در دوشنبه 89/7/26ساعت 3:48 عصر توسط پری نسیم نظرات ( ) | |

" - پریای خط خطی، عریون و لخت و پاپتی!

شبای چله کوچیک که زیر کرسی، چیک و چیک

تخمه میشکستیم و بارون می اومد صداش تو نودون می اومد

بی بی جون قصه می گف حرفای سر بسه می گف

قصه سبز پری زرد پری

قصه سنگ صبور، بز روی بون

قصه دختر شاه پریون، -

شما ئین اون پریا!

اومدین دنیای ما

حالا هی حرص می خورین، جوش می خورین، غصه خاموش می خورین

[ که دنیامون خال خالیه، غصه و رنج خالیه؟

 

دنیای ما قصه نبود

پیغوم سر بسته نبود.

 

دنیای ما عیونه

هر کی می خواد بدونه:

 

دنیای ما خار داره

بیابوناش مار داره

هر کی باهاش کار داره

دلش خبردار داره!

 

دنیای ما بزرگه

پر از شغال و گرگه!

 

دنیای ما -  هی هی هی !

عقب آتیش - لی لی لی !

آتیش می خوای بالا ترک

تا کف پات ترک ترک ...

 

دنیای ما همینه

بخوای نخواهی اینه!

 

خوب، پریای قصه!

مرغای شیکسه!

آبتون نبود، دونتون نبود، چائی و قلیون تون نبود؟

کی بتونه گفت که بیاین دنیای ما، دنیای واویلای ما

قلعه قصه تونو ول بکنین، کارتونو مشکل بکنین؟ "

 

پریا هیچی نگفتن، زار و زار گریه می کردن پریا

مث ابرای باهار گریه می کردن پریا.

***



نوشته شده در پنج شنبه 89/3/13ساعت 1:31 صبح توسط پری نسیم نظرات ( ) | |


نوشته شده در پنج شنبه 89/3/13ساعت 1:31 صبح توسط پری نسیم نظرات ( ) | |

 

اشک رازی‌ست
لب‌خند رازی‌ست
عشق رازی‌ست


اشک آن شب لب‌خند عشق‌ام بود.

قصه نیستم که بگویی
نغمه نیستم که بخوانی
صدا نیستم که بشنوی
یا چیزی چنان که ببینی
یا چیزی چنان که بدانی...

من درد مشترک‌ام
مرا فریاد کن.

درخت با جنگل سخن‌می‌گوید
علف با صحرا
ستاره با کهکشان
و من با تو سخن‌می‌گویم

نام‌ات را به من بگو
دست‌ات را به من بده
حرف‌ات را به من بگو
قلب‌ات را به من بده
من ریشه‌های تو را دریافته‌ام
با لبان‌ات برای همه لب‌ها سخن گفته‌ام
و دست‌های‌ات با دستان من آشناست.

در خلوت روشن با تو گریسته‌ام
برای خاطر زنده‌گان،
و در گورستان تاریک با تو خوانده‌ام
زیباترین سرودها را
زیرا که مرده‌گان این سال
عاشق‌ترین زنده‌گان بوده‌اند.

دست‌ات را به من بده
دست‌های تو با من آشناست
ای دیریافته با تو سخن‌می‌گویم
به‌سان ابر که با توفان
به‌سان علف که با صحرا
به‌سان باران که با دریا
به‌سان پرنده که با بهار
به‌سان درخت که با جنگل سخن‌می‌گوید

زیرا که من
ریشه‌های تو را دریافته‌ام
زیرا که صدای من
با صدای تو آشناست.

 

نوشته شده در پنج شنبه 89/3/13ساعت 1:13 صبح توسط پری نسیم نظرات ( ) | |

<   <<   16   17   18   19   20   >>   >
قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت
هومنم دوستت دارم


<

انواع کد های جدید جاوا تغییر شکل موس