عاشقانه ترین وبلاگ پریا
اولین روز بارانی را به خاطر داری ؟ غافلگیر شدیم چتر نداشتیم خندیدیم دویدیم و به شالاپ و شلوپ های گل آلود عشق ورزیدیم دومین روز بارانی چطور؟پیش بینی اش را کرده بودی چتر آورده بودی من غافلگیر شدم سعی میکردی من خیس نشوم و شانه سمت چپ تو کاملا خیس بود. وسومین روز چطور؟گفتی سرت درد میکند و حوصله نداری سرما بخوری چتر را کامل بالای سرخودت گرفتی و شانه سمت راست من کاملا خیس شد و چند روز پیش چطور؟به خاطر داری؟که با یک چتر اضافه آمدی و مجبور بودیم برای اینکه پین های چتر توی چشم چالمان نرود دو قدم دور تر از هم راه برویم...فردا دیگر برای قدم زدن نمی آیم تنها برو.................
نوشته شده در دوشنبه 90/3/23ساعت
12:18 عصر توسط پری نسیم نظرات ( ) | |
قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت |