عاشقانه ترین وبلاگ پریا
بیا در غروب آخرین سه شنبه سال برای گردگیری افکارمان آتشی بیافروزیم کینه ها را بسوزانیم زردی خاطرات بد را به آتشو سرخی عشق را از آتش بگیریم آتش نفرت را در وجودمان خاموش کنیم واست آتیش روشن کردم که اخر زمستونه چهار شنبه ی اخر سال قلب من آتیش بارونه "غمهاتو آتیش میزنم سرخی آتیش مال تو چشم حسودا کور شه از عشق میون من و تو چقدر سخته گل ارزوهات رو تو باغ دیگری ببینی و هزار بار تو خودت بشکنی اونوقت اروم زیر لب بگی : گل من باغچه ی نو مبارک... عشق گاهی از درد دوری بهتر است بی قرارم کرده و گفته صبوری بهتر است در قرآن خوانده ام/یعقوب یادم داده است دلبرت وقتی کنارت نیست/کوری بهتر است کاش یک تکه سنگ بودم ,یک تکه چوب,مشتی خاک!کاش یک رفتگر بودم,یک نانوا,یک دوره گرد,یک دست فروش,خیاط,پزشک,وزیر,یک واکسی کنار خیابان!کاش کسی بودم که تورا نمیشناخت!کاش دلم از سنگ بود!کاش دل نداشتم!ای کاش اصلا نبودم!ای کاش نبودی!کاش می شد همه چیز را با تخته پاک کن پاک کرد.آه...!کاش یکی از آجرهای خانه ات بودم یا یک مشت خاک باغچه ات!کاش دستگیره در اتاقت بودم تا روزی هزاران بار مرا لمس می کردی!کاش ساعتت بودم تا هزاران بار نگاهم می کردی!ای کاش ریه هایت بودم تا نفس هایت را در من فرو می بردی و از من بیرون می آوردی!کاش من تو بودم!کاش تو من بودی!کاش ما یکی بودیم,یک نفر دوتایی... خدایا چه دل پری دارم! از زندگی.... از آدماش.....
دلم میخواست میمردم!
دلم یه شب بارونی رو میخواد.......یه شبی که هیچ کس تو خیابون نباشه! من برم سر کوچه شون بشینم بارون خیس خیسم کنه و اینقدر گریه کنم تا بمیرم!
صبح وقتی بیدار میشه منو ببینه!
ببینه که اونجا افتادم!چشمام بازه!تو حسرت نگاهی که هیچ وقت بهم نکرد.
و انوقت میخوام بدونم هیچ وقت حاضره برام گریه کنه؟؟؟
نمیدونم چی شده که این چند وقت فقط خوابشو میبینم!هرشب....بیشترشون کابوسه....
کاش ......وقتی یکی از این کابوسا رو میبینم دیگه از خواب بیدار نشم.
برم......برم برای همیشه......از این دنیای کثیف.....از پیش آدمای نامرد.......از پیش اون که خیلی وقته هیچ از خودش نپرسیده که من هنوزم هستم؟؟هنوز زنده ام یا میخوام....؟
قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت |